رمان ایمان بیاور

رمان ایمان بیاور سالن در سکوتی محض فرو می رود آرشه را روی سیم ها حرکت می دهم انگشتانم را روی گریف حرکت می دهم و به حرکت های درست و غلطی که در طول تمام این سی و چند سال کرده ام فکر میکنم می نوازم و به ساز کوک و ناکوک این روزگار فکر میکنم چشم می بندم و می نوازم و به ساز کوک و ناکو این روزگار فکر یکنم چشم می بندم و بنمی نوازم شاید خیلی ها نامش را تبحر بگذارند اما من رشته ی دلم را به انگشتانم پیوند داده ام و با خیال راحت می نوازم زدن رسم خودش را میخواهد باید دل بدهی و دل بگیری باید حواست باشد که ان بچه هایی که رو به رو بست نشه ااند کم از ان بالا نشینان ندارند این بچه ها حتی اگر اصول نواختن را ندانند بشک با عشق زدن را درک می کنند

44,000 تومان

جزئیات کتاب

ناشر اترینا

چشم باز می کنم همه چشم ها به من خیره است غرق این نگاه های سرد و مغرور می شوم نگاه هایی که فریاد می زنند برایم دل نسوزان طفلکی گفتن هایت را برای خودت نگه دارو ترحمت را جای دیگر خرج کن !

لبخند می زنم و می نوازم جای همه شان لبخند می زنم اجرا به پایان می رسد و تشویق ها تکرار می شود

 

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان ایمان بیاور”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *