رمان خیابان سیزدهم ⭐️
قسمتی از رمان خیابان سیزدهم:
خرید رمان یک خبرهایی بود که هم می دانست و هم و نمی دانست . تا رسیدن به خانه هر دو سکوت کرده بودند. انگار که هر دو مرده بودند. به محض توقف ماشین دستش را پس کشید و پیاده شد. نمی خواست به پشت سرش نگاه کند. با عجله کلید را در قفل چرخاند تا در را باز کند اما نمی شد. بعد از یکی دوبار تقلا متوجه حضورش شد.درست پشت سرش ایستاده بود.
-میتا؟
46,000 تومان
ناموجود
جزئیات کتاب
تعداد صفحات | 259 |
---|---|
نوبت چاپ | دوم |
ناشر | صدای معاصر |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.