رمان فصل زندگی
برشی از کتاب :
با شنیدن کلمه ی عاشق چشم هایی ناباورم را باز کردم و به او خیره شدم. با چشم های خیس از اشک به من نگاه می کرد. یعنی عشق من گریه می گرد؟! و من با دهان نیمه باز و چشم های خیس به اواری که هر لحظه بیشتر روی سرم فرو می ریخت و ارزوهایم را ویران و مرا مدفون می کرد، خیره شده بودم. اصلا از ابتدا ساختنی هم بود که حالا ویرانی باشد؟ یا همش سراب بود؟ اری زندگی رویایی ام سرابی بیش نبود. همین نابودی ام کافی بود…
62,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
جزئیات کتاب
تعداد صفحات | 465 |
---|---|
ناشر | شقایق |
نغمه –
یه رمان آروم با پایان غیرقابل تصور