برشی از کتاب
قدم زنان به سوی رودخانه به راه افتاد. هوا خنک بود. و نسیم ملایمی می ورزید. تصمیمیش برای ازدواج جدی بود و هیچ چیز نمی توانست نظرش را تغییر دهد
بی هدف در کوچه های کوچک و خاکی ده پرسه می زد. فکرش خراب بود و ذهنش درگیر کلافه و عصبی بود…
بی هدف در کوچه های کوچک و خاکی ده پرسه می زد. فکرش خراب بود و ذهنش درگیر کلافه و عصبی بود…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.