رمان مبتلا
برشی از کتاب :
رمان مبتلا درد بودند و درمان هم، اما دور از هم…مبتلای عشق بودند و عذاب عشق سهم شان بود. حرف زیاد داشتند ولی لب هایشان خاموش میدان را به عشق بازی نگاهشان داده بود. نگاه هایشان گویای حرف های زیادی بود. باهم قطره اشکی بی اجازه از پلک هایش بیرون جست. نگاه اون در پی آن قطره دوید.
-اینجا تنها موندی که تنها بمونی و گریه کنی؟…
56,000 تومان
جزئیات کتاب
تعداد صفحات | 479 |
---|---|
ناشر | شقایق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.